بازآ که در به روی تو امشب گشودهام
یک شعر عاشقانه برایت سرودهام
بازآ که با تو شور و جنونم دگر شود
ابزار گفتوگوی من و تو هنر شود
بازآ که بیتو هیچ من آدم نمیشوم
جز تو به پای هیچکسی خم نمیشوم
بازآ که با تو شاعر شوریدهتر شوم
قندم که در دهان تو صرفاً شکر شوم
بازآ بازآ «بازآ هرآنچه هستی … ادامه خواندن شعر
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.